فعالان سابق جنبش دانشجویی معتقدند در شرایط کنونی این جنبش در وضعیت انفعال قرار گرفته و موجب هیچ تحرک تاثیرگذار اجتماعی در جامعه نشده و به جای ایجاد فضای مطالبهگری به سمت فضای منفعتگرایانه حرکت کرده است.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی یکی از مهمترین حوادث سیاسی و اجتماعی ایران در دانشگاه تهران به وقوع پیوست که الهامبخش جنبشهای دانشجویی تا به امروز شد. این حادثه در روزی اتفاق افتاد که ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهوری وقت آمریکا به منظور رصد اوضاع سیاسی و امنیتی به تهران آمد. به همین دلیل دانشجویان در ۱۶ آذر همان سال در اعتراض به این سفر به برپایی تظاهراتی مبادرت ورزیدند و مردم را به مقاومت فراخواندند. عوامل رژیم در دانشگاه، دانشجویان را هدف گلوله قرار دادند و بدین شکل سه دانشجو به نامهای «مهدی شریعت رضوی، مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی» به شهادت رسیدند. این رویداد سبب شد تا ۱۶ آذر به عنوان «روز دانشجو» در تقویم نامگذاری شود.
به همین مناسبت دفتر پژوهش خبرگزاری ایرنا نشستی با عنوان «جنبش دانشجویی؛ از کنشگری تا اغما، بررسی چهار دهه جنبش دانشجویی در ایران» با حضور سید احسان قاضیزاده هاشمی دبیرکل جامعه اسلامی دانشجویان سراسر کشور طی سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۰ خورشیدی و مجید فراهانی عضو شورای مرکزی و دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۸ خورشیدی برگزار کرد.
فراهانی: در دهه اول انقلاب جنبش دانشجویی برای تثبیت نظام تلاش کرد
فراهانی سخنان خود را با این پرسش آغاز کرد که چگونه بعد از گذشت نزدیک به هفت دهه، هنوز روز دانشجو همچنان به عنوان یک روز هویت بخش و نماد هویتی در دانشگاه و نسل دانشجوی ما زنده است و چگونه این واقعه هفت نسل را با جنبش و جریان دانشجویی پیوند داده و این روز به عنوان نماد دانشجو و جنبش دانشجویی شناخته میشود.
فراهانی در توضیح دیدگاه خود، جنبش دانشجویی را در دهههای گذشته دارای چهار وجه مبارزاتی، اعتراضی، مشارکت و انفعالی توصیف و بیان میکند که پیش از انقلاب اسلامی جنبش دانشجویی مسیر یکپارچهای را برای گذار از جنبش دانشجویی و مبارزه سیاسی در مینوردید؛ یعنی افرادی که در دانشگاه فعالیت داشتند در قالب جنبش دانشجویی چپگرا، مسلمان یا لیبرال اساسا از جنبش دانشجویی پلی برای مبارزه با وضع موجود استفاده میکردند و به نوعی حضور جنبش دانشجویی در دانشگاه مقدمهای برای پیوستن به جنبش بزرگتر مبارزاتی، انقلابی و مردمی بود که در نهایت به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید.
جنبش دانشجویی بعد از انقلاب، نگاه انتقادی با رویکرد حمایت از نظام
دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۸، معتقد است که بعد از انقلاب جنبش دانشجویی یک مرحله جلوتر رفت و به نوعی انتقادش همراه با رویکرد حمایت و تثبیت نظام بود و اقدامات مختلفی همچون ساختن نهادهای متعدد انقلاب اسلامی و مشارکت در دفاع مقدس انجام شد، اما به مرور بعد از پایان جنگ با توجه به انتظاری که برای تحقق شعارهای اساسی انقلاب اسلامی شکل گرفته بود و ضرورت از میان بردن فاصله غنی و فقیر، گفتمان جنبش دانشجویی بیشتر ناظر بر مسأله عدالتخواهی بود.
جنبش دانشجویی از عدالتخواهی تا آزادیخواهی
فراهانی میگوید که از سال ۶۸ تا ۷۶، مساله عدالتخواهی محور پیگیریها و دغدغه اصلی جنبش دانشجویی بود تا اینکه در دهه بعد یک پارادایم شیفت داشتیم و جریان دانشجویی به سمت آزادیخواهی و دفاع از آزادیهای مشروع در قانون اساسی حرکت کرد؛ یعنی پارادایم عدالت جای خود را به پارادایم آزادیخواهی و عدالتخواهی، دموکراسیخواهی و در حقیقت طلب جامعه مدنی، توسعه سیاسی، آزادی انتخابات و باز شدن فضای سیاسی تغییر داد. به همین دلیل جنبش دانشجویی در حماسه دوم خرداد ۱۳۷۶ نقش بسیار پررنگی داشت و مهمترین کنشهای جنبش دانشجویی در آزادیخواهی ترسیم شد.
در شرایط کنونی جنبش دانشجویی دچار انفعال شده است
فراهانی به وضعیت جنبش دانشجویی در شرایط کنونی اشاره و اظهار میکند که این جنبش دچار انفعال شده است؛ یعنی وجه مسلط جنبش دانشجویی، تماشاگر و نظارهگر بودن است. تحرکات جنبش دانشجویی در دهه اخیر به هیچ عنوان در حد جنبش نیست و امروز نداشتن دغدغه اجتماعی و غلبه دغدغههای فردی بر اجتماعی مسألهای است که در جنبش دانشجویی مشاهده میشود. در حقیقت این موضوع دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد و به همین دلیل جنبش دانشجویی در دهه گذشته دچار انفعال بوده و موجب هیچ حرکت تاثیرگذار اجتماعی در جامعه ما نبوده است. البته باید گفت که به شدت حرکتهای جنبش دانشجویی برگرفته از حرکتهای جامعه است؛ یعنی جنبش دانشجویی چیزی جدای از جامعه نیست.
هزینه بالای فعالیت سیاسی، جنبش دانشجویی را دچار انفعال کرده است
فراهانی به آسیبشناسی جنبش دانشجویی میپردازد و این وضعیت را ناشی از فضای اجتماعی و سیاسی جامعه میداند و میگوید: مهمترین دلیل این پدیده، بالارفتن هزینه فعالیت سیاسی در داخل دانشگاههاست. در دو دهه گذشته ما شاهد شدیدترین برخوردها با جنبش دانشجویی بودهایم. از ستارهدار کردن فعالان جنبش دانشجویی گرفته تا حوادثی مانند کوی دانشگاه تهران و قبل از آن مسأله برخورد با تجمعات مسالمتآمیز دانشجویی و همچنین اتفاقات بعد از آن، یعنی برخوردهای قضایی و امنیتی با فعالان دانشجویی، باعث شده خانوادهها نصیحتشان به فرزندان دانشجویشان این باشد که فعالیت سیاسی نکنید. بنابراین این مساله بسیار مهم است و در حقیقت اگر ما خواهان یک جامعه با نشاط هستیم باید یک دانشگاه با نشاط ایجاد کنیم. وضعیت جنبش دانشجویی اساساً در پیوند با محیط قابل تحلیل است. هر وقت محیط سیاسی مناسب فعالیت سیاسی بود، مشارکت جنبش دانشجویی هم همدلانهتر صورت میگیرد.
قاضیزاده هاشمی: جنبش دانشجویی، جنبشی قوی، اصیل و موثر در روند پیروزی انقلاب بود
قاضیزاده هاشمی به جنبش دانشجویی در پیش از انقلاب اشاره کرده و آن را جنبشی قوی، اصیل و موثر در روند پیروزی انقلاب دانسته و میگوید: پایه جنبشهای دانشجویی در دهه ۶۰ و۷۰ میلادی مبنای آمریکاستیزی و ضد امپریالیستی داشت که بعضیها این جریان را چپگرا، بعضی عدالتخواه و بعضی حامی آزادی میدانستند. آرمانگرایی، ضداستبدادی و استعماری بودن مولفههای آن بود که در روند پیروزی انقلاب اسلامی هم وجود داشت؛ یعنی مبارزه با استبداد پهلوی، برخوردهای خشونتآمیز، استبدادخیز، نظامهای تک قطبی، فقدان روح دموکراسی و جریانات وابسته با آمریکا که پایه ۱۶ آذر هم بر روی همین مولفهها استوار و بعد این روند تکرار شد، البته رهبری جریانات دانشجویی متفاوت بود. بعد از انقلاب این روحیه در جنبش دانشجویی حفظ شد و تبلور آن در ۱۳ آبان اتفاق افتاد.
دبیرکل جامعه اسلامی دانشجویان سراسر کشور طی سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۰ خورشیدی به فضاهای ایجاد شده در جنبش دانشجویی بعد از پایان جنگ و ارتحال امام خمینی(ره) اشاره کرده و یادآور می شود که فضای دانشجویی فکر میکرد انجمنهای اسلامی یک اتوریته خاصی دارد که خود آن باعث ایجاد یک نوع تفکر استبدادگونه نسبت به فضای دانشجویی شد. به همین دلیل در دل انجمنهای اسلامی انشعابهایی ناشی از تکروی، تکقطبی و تک نگاهی به وجود آمد که این فضاها از ۱۳۶۶ و حتی پیش از پایان جنگ در دانشگاهها وجود داشت. در مهر ۱۳۶۸، بدنهای که از انجمنهای اسلامی جدا شده بودند، رسماً اعلام جدایی کردند و اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان تشکیل شد که شامل اخراجیها، تصفیه شدهها و کنارزده شدههای آن زمان انجمن بودند. در آن برهه بسیج دانشجویی نداشتیم و بسیج چند سال بعد از تشکیل جامعه اسلامی دانشجویان، شکل گرفت. دفتر تحکیم وحدت هم که یگانه تشکیلات انجمنهای اسلامی بود در دوره آقای خاتمی به دو طیف تقسیم شد.
دهه ۷۰، دوره اوج جنبش دانشجویی
قاضیزاده هاشمی با اشاره به فعالیتهای جنبش دانشجویی در دهه ۷۰ میگوید: دهه ۷۰، دوره اوج جنبش دانشجویی بود؛ یعنی پایگاههای گفتمانی در عرصه دانشگاه وجود داشت و دانشگاه ساحت تفکر تند و کُند با آراء مختلف بود. این برهه تا اوایل دهه ۸۰ ادامه داشت که بعد از آن شاهد سیر نزولی جدی بودیم. این سیر نزولی مرهون چند موضوع بود: یکی اینکه فضای دانشجویی از فضای سیاسی به طرف فضای کاملاً غیرسیاسی مثل طنز، جُنگ، اردو و جشنواره رفت؛ یعنی فضاهای مشغولسازی و دانشگاه از فضای سیاسی به فضاهای دیگر عبور کرد. هر چند اردوهای سیاسی و میزگردهای سیاسی برگزار میشد اما نه در عمق فضای دانشجویی.
فضای جنبش دانشجویی از اواخر دوره احمدینژاد، از مطالبهگری به منفعتگرایی تبدیل شد
این فعال سابق دانشجویی آفت بعدی جنبش دانشجویی را از اواخر دوره احمدینژاد میداند و میگوید که ادامه آن در دوره روحانی اتفاق افتاد و همین الان هم دیده میشود. اینکه جنبش دانشجویی به جای مطالبهگری، وارد فضای منفعتگرایانه و آپورتونیستی شده است. این منفعتگراییها در حوزه شغلی، تحصیلی، ارتقای منصب و مقام به وجود آمده بدون آنکه در عرصه سیاستورزی طیمرتبه شده باشد. زمانی که در فضا، تضارب آراء شکل نگیرد و حضور در یک تشکل را بهعنوان یک سکوی پرش نگاه کنند، سبب میشود دیگر نیروهای دانشجویی نسبت به این مجموعه دچار کراهت به حضور و عضویت شوند و بگویند که اینها هویت فکری و اندیشهای ندارند و افرادی موقعیتطلب و جاهطلب هستند. این فضا در کنار فضای فعالیتهایی که جنبه سرگرمی داشت، فضای دانشجویی را به لحاظ هویتطلبی خالی کرد. نگرانی امروز من این است که فضاهای جنبش دانشجویی فضاهای عمیق بوده که امروز بسیار سطحی شده است.
نگران موجهای مهاجرتی نخبگان دانشگاهی هستم
قاضیزاده هاشمی معتقد است همه این موارد باعث میشود هیچ تعلق هویتی به وجود نیاید و به وفور شاهد خروج نخبگان و مهاجرت آنان باشیم و بعضا مهاجرت نه برای ادامه تحصیل، بلکه برای خروج از کشور است. به گفته او، بعضی افراد هم با هدف خروج از کشور، وارد جریانهای تند و رادیکال جنبش دانشجویی شدند و هم اکنون شماری از آنها به عنوان کارشناس شبکههای خارجی فعالیت میکنند. اینها مجموعههای دانشجویی را به عنوان سکوی پرش برای خروج از کشور میدیدند و تعداد کمی از آنها باقی ماندند.
او میگوید: ما امروز نیازمند ایجاد الگوی نسل جوان وفادار و دل در گرو کشور هستیم. نگرانی من این است که موجهای مهاجرتی روز به روز بیشتر میشود در حالیکه آینده این کشور را باید متخصصترین و لایقترین افراد بسازند.
انتهای پیام/
آیینه رسانه ها :
انفعال جنبش دانشجویی، حاصل قدرتطلبی سیاسی و کاسبکاری اقتصادی / ایرنا
گزارش تصویری / میزگرد «جنبش دانشجویی از کنشگری تا اغماء» / ایرنا